فضای امید؛ مدلی برای زیستن
در نوشتۀ «فضای امید چیست؟» به این پرداختم که فضای امید چه جور جایی است و اصلاً چرا به امید نیاز داریم و لازم است بین «خانه» و «کار» فضایی مختص به خودمان بسازیم. در این نوشته قصد دارم بیشتر به چیستی فضای امید بپردازم.
فضای امید، مدل است
فضای امید مدلی است که سعی دارد فضای اطراف ما را سروسامان دهد. مثلاً مدل «تحلیل رفتار متقابل» را در نظر بگیرید. این مدل که توسط «اریک بِرن» ابداع شده، ادعا دارد ما انسانها ترکیبی از حالتهای «بالغ»، «کودک» و «والد» هستیم. مثلاً اینکه ما رفتارهایی را در کودکی از پدر و مادر (والد) به ارث میبریم که ممکن است گاهی اوقات بالغِ ما آلوده به این رفتارها شود و نتواند در شرایط واقعی، تصمیمهای درستی بگیرد.
حال سؤال این است که اگر مغز ما را در دستگاه امآرآی[۱] مشاهده کنند، واقعاً بخشهایی به نام کودک، بالغ و والد را میتوان مشاهده کرد؟ مسلماً خیر! اریک برن صرفاً مدلی ارائه داد تا بتواند سازوکار رفتارهای ما را تبیین کند.
به همین منوال، فضای امید نیز مدلی است که میگوید ما در کنار فضای خانه و کار، فضای سومی داریم که میتواند مختص به خود ما باشد. به عبارت دیگر این مدل میخواهد کمکمان کند که زندگی را نه فقط زیستنِ در خانه و کار، بلکه در جایی به اسم فضای امید نیز جستجو کنیم.
مثلاً کسی که مهندس کامپیوتر است و در کنار کار اصلیاش، دوربینی میخرد و به عکاسی مشغول میشود، انتخاب کرده که در فضای امید زندگی کند. یا کسی که شبها قبل از خواب برای تسلط بر زبان انگلیسی نیم ساعت مقالات وب را مطالعه میکند، او هم در فضای امید حضور دارد. اگر شما هم درحالحاضر روی ساخت برند شخصی خودتان وقت میگذارید و در اینستاگرام پُست منتشر میکنید، شما هم به فضای امید فکر میکنید.
در کروکی، درخت نمیکشیم
ممکن است این سؤال پیش بیاید که آیا این تقسیمبندی و تفکیک زندگی به «خانه»، «کار» و «فضای امید» بیش از حد ساده و کلی نیست؟ بله دقیقاً همینطور است، چون اساساً خاصیت مدلها این است که محیط طراف ما را سروسامان دهند و برای ما ساده کنند. وقتی شما کروکی یک آدرس را برای دوستتان روی کاغد میکشید، بسیاری از جزئیات را حذف میکنید تا برای دوستتان قابل فهم و سرراست باشد. قطعاً در کشیدن کروکی، تیر چراغ برق، درختان و جدولهای خیابان را نمیکشید و با یکسری خطوط، مسیرهای اصلی را برای او ترسیم میکنید.
برساختنِ خود با مدل فضای امید
برای جلوگیری از غرقشدن در روزمرگیها و دغدغههای گوناگون لازم است مدلهایی (عینکهایی) وجود داشته باشند تا بتوانیم راحتتر با دنیای اطرافمان ارتباط برقرار کنیم.
قطعاً زندگی هم پر از جزئیات است، اما مدل فضای امید میخواهد یادآوری کند که زندگی فقط خانه و کار نیست و لازم است بخش سومی هم به اسم فضای امید داشته باشد تا روی کارها و دغدغههایی تمرکز کنیم که با ما «پیوند وجودی» دارند و میتوانیم آنها را برای «خودمان» و «دیگران» روایت کنیم. این روایت کردن و برساختن[۲] خودمان از خلالِ زیستن در فضای امید موجب میشود که ما خودمان را بازتعریف کنیم و به نوعی دست به «خودآفرینی»[۳] و «خودبارورسازی» بزنیم.
اگر دوست دارید بدانید که چرا لازم است دست به ساخت فضای امید بزنیم و از سلطۀ خانه و کار رها شویم و به سمت بازآفرینی خودمان قدم برداریم، نگاهی به نوشتۀ «چرا به فضای امید نیاز داریم؟» بیندازید.
مدل فضای امید چگونه کار میکند؟
حتماً شما هم مثل من زیاد این جملهها را شنیدهاید:
– هدفهات رو مشخص کن و برنامهریزی کن.
– اگه میخوای موفق بشی، الویتهای زندگیت رو پیدا کن.
– برای اینکه استرست کم بشه، بهت پیشنهاد میکنم دورۀ مدیریت زمان آقای ساعتزادگان رو شرکت کن.
– این روزها باید سعی کنی روی برند شخصیات کار کنی، وگرنه میبازی.
باز هم میتوان این فهرست را ادامه داد. توصیهها آنقدر زیاد هستند که گاهی ما را گیج میکنند. هر کسی با نگاه تخصصی و (گاه غیرتخصصی!) خود توصیههایی میکند که بیشتر از آنکه مسیر اصلی را نشانمان دهند، جاده خاکیهای بیشتری پیشِ روی ما میسازند. این وضعیت مثل این است به کسی که میخواد میخی در دیوار فرو کند، آجر، چکش، گوشکوب و سنگ بدهید؛ او بیشتر از آنکه روی کوبیدن میخ تمرکز کند، مشغول ابزارها (خنزر پنزرها!) میشود.
مدل فضای امید میخواهد تمام این این جزئیات زندگی و نکات فرعی و شاید بیاهمیت را حذف و روی نقاط اصلی و پراهمیت تمرکز کند؛ عین نقشهای که کمکمان میکند در یک شهر جدید، گم نشویم و بتوانیم مسیرها و مقاصد را پیدا کنیم. قطعاً در هر نقشهای نیز جزئیات دستوپاگیر حذف شدهاند تا ما راحتتر بتوانیم خودمان و اطرافمان را پیدا کنیم و تحت کنترل در بیاوریم.
فضای امید و دیزاین
فضای امید از دیزاین کمک میگیرد تا بتواند نقشهای برای زندگی ما ترسیم کند. کسی که برای خود فضای امید را دیزاین کرده، هر لحظه میتواند موقعیت خودش را در زندگی و نسبتش را با خانه و کار بسنجد. مثلاً دیزاین کمکمان میکند به این باور برسیم که زندگی مجموعهای از تعیین هدفها و رسیدن به آنها نیست، بلکه مسیری است که مدام باید آن را دیزاین کنیم، بازخورد بگیریم، شکست بخوریم و دوباره دیزاین کنیم. به عبارتی به این باور برسیم که نمیتوان زندگی را یکبار برای همیشه برنامهریزی کرد و بر طبق آن پیش رفت.
در نوشتههای بعدی، بیشتر در مورد مدل فضای امید و سازوکار آن خواهم نوشت. مثلاًا اینکه یکی از پارامترهای مهم در این مدل این است که برای زیستن در فضای امید باید «کنش خلاقانه» داشت. اگر بخواهم تمام چیزی را که تا اینجا نوشتم در یک جمله خلاصه کنم میتوانم بگویم:
«مدل فضای امید نقشهای است برای حرکت کردن در مسیر زندگی و بازتعریف و برساختن خودمان»
[۱] MRI
[۲] Formation of Self
[۳] Self-creation
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!