معرفی کتاب رستوران از آغاز تا پایان؛ ایده‌پردازی

تصویر آدم‌های که در یک کافه نشسته‌اند و دوروبرشان پر از کاغذهای رنگی و ماژیک است، صحنۀ جذابی است. شاید با دیدن این صحنه فکر کنید که در حال ایده‌پردازی دربارۀ کسب‌وکاری جدید هستند و تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا از میان گفت‌وگوها ، سروکله زدن‌ها و قهوه‌خوردن‌ها، ایده‌ای درخور بیرون بکشند.

شاید خود شما هم روزی قصد راه‌اندازی کافه یا رستورانی را داشته‌اید که تا به امروز محقق نشده یا دوست دارید در آینده کسب‌وکار خودتان را داشته باشید و در مسیر ساختن آن با کسانی مشورت کرده‌اید که ممکن است این سؤال را از شما پرسیده باشند: «ایده‌ات چیه؟»

آیا با نداشتن ایده می‌توان کسب‌وکار را شروع کرد؟ تعریف ایده چیست؟ چه ایده‌ای مناسب و چه ایده‌ای نامناسب است؟

علی زمانی در اولین کتاب خود یعنی رستوران از آغاز تا پایان؛ ایده‌پردازی به سراغ بحث ایده در صنعت رستوران (و به صورت کلی صنعت خوراک و نوشیدنی) رفته است. نویسنده در بخشی از توضیح کتاب می‌گوید:

«مجموعه کتاب‌های رستوران از آغاز تا پایان؛ ایده‌پردازی، دربرگیرندۀ همۀ آن چیزی است که یک رستوران‌دار باید در کسب‌وکار خود بداند.»

از این مجموعۀ ۱۲ جلدی که قرار است به مرور چاپ شوند، درحال‌حاضر کتاب ایده‌پردازی با جلد سبزرنگ روانۀ بازار شده و قرار است هر جلد به یکی از مباحث مرتبط در راه‌اندازی، مدیریت و  کارهای عملیاتی در حوزۀ رستوران‌داری بپردازد؛ مباحثی مثل: لوکیشن، منو، طراحی و دکور، مدیریت عملیاتی رستورانی و غیره. 

کتاب شامل چه بخش‌هایی است؟

کتاب ۳ بخش دارد:

۱- بخش ۱: دربارۀ کتاب و نویسنده؛

۲- بخش ۲: نکاتی دربارۀ ایده؛

۳- بخش ۳: تاریخچۀ آشپزی و رستوران به همراه تعدادی تعاریف و ویژگی‌ها.

این کتاب ۱۴۳ صفحه دارد و به همت نشر دیوار در بهار ۱۴۰۳ به چاپ رسیده است.

بخش‌هایی از کتاب

برای آشنایی بیشتر به بخش‌هایی از کتاب نگاهی می‌اندازیم:

۱- خیلی هم ایده‌های خود را جدی نگیرید

گاهی بسیاری از افراد خلاق در ذهن‌شان ایده‌های مناسبی دارند که روی کاغذ بسیار هوشمندانه و ارزشمند به نظر می‌رسد، اما زمانی که آن ایده‌ها به چشم و گوش اهل فن می‌رسد و از لحاظ عملیاتی شدن مورد بررسی قرار می‌گیرد، قابل اجرا نیست و ارزش خود را از دست می‌دهد. …

۲- در طراحی محیط وسواس نشان دهید

برای رستوران‌تان چه نوع تِم، طرح یا محیطی را انتخاب خواهید کرد؟ آیا برای معرفی خود رنگ خاصی را انتخاب کرده‌اید؟ یکی از مهم‌ترین بخش‌های رستوران طراحی محیط فیزیکی آن است زیرا میهمانان با آن ارتباط مستقیم برقرار خواهند کرد. …

۳- تعریف رستوران

شاید باورتان نشود ولی باید بگوییم که هنوز در ایران، حتی در کلان‌شهری مثل تهران، بسیاری از افراد تعریف درستی از رستوران ندارند و نه‌تنها در میان مردم عادی ناشناخته است، بلکه حتی بسیاری از جامعۀ رستوران‌داران ایران هم نمی‌توانند تعریفش کنند. …

نقدی کوتاه بر کتاب علی زمانی

۱- کتابی که کتاب نیست

کتاب رستوران از آغاز تا پایان؛ ایده‌پردازی در بهترین حالت می‌توانست در قالب چند پست وبلاگ منتشر شود. این کتاب از نداشتن ساختاری منسجم رنج می‌برد. شما با خواندن آن احساس نمی‌کنید که نویسنده شما را در مسیری مشخص هدایت می‌کند. مطالب بسیار پراکنده هستند و ارتباط معناداری بین موضوعات و عنوان‌ها وجود ندارد.

مثلاً نمی‌توان ارتباطی بین ایده، ایده‌پردازی و تاریخچۀ آشپزی (که بخش زیادی از کتاب را به خود اختصاص داده) پیدا کنید. یا مثلاً در بخش ۲ کتاب، نویسنده ۲۵ نکتۀ طلایی را مطرح می‌کند و نمی‌توان ارتباط یا تقدم و تأخری بین این نکته‌ها پیدا کرد.

کتاب چیزی فراتر از تعدادی کاغذ در بین دو جلد است و ابتدایی‌ترین و مهم‌ترین ویژگی یک کتاب پیوستگی بین مطالب آن است.

۲- مفاهیمی که رها شده‌اند

از یک کتاب انتظار می‌رود که در کنار بیان «مفهوم» به «مفهوم‌پردازی» هم بپردازد؛ یعنی به نوعی اصطلاحات کتاب تعریف شوند و تفاوت بین‌شان مطرح شود. مثلاً مفهوم و تعریف ایده در نگاه نویسنده و به‌طورکلی کسب‌وکار چیست؟ چه تفاوتی بین کانسپت و ایده وجود دارد. اگر به دنبال تعریف اصطلاحات و مفاهیم در این کتاب باشید، احتمالاً ناامید خواهید شد.

اهمیت تعریف مفاهیم و اصطلاحات این است که شما می‌توانید از نگاه نویسنده به موضوع بنگرید و اهمیت آن این است که مفاهیم ذهنی تا حد امکان به مفاهیم عینی بدل می‌شوند.

۳- کتاب جای رزومه نیست

کتاب کلاً ۳ بخش دارد و کل بخش ۱ به معرفی نویسنده و دستاوردهای او  پرداخته است. کتاب قرار است نتیجۀ ساعت‌ها، روزها و حتی سال‌ها تلاش نویسنده برای بیان موضوعی باشد و زیاده‌گویی‌هایی از جنس معرفی نویسنده در کتاب، حس بدی به خواننده می‌دهد.

۴- نداشتن لحن و جمله‌بندی مناسب و یکپارچه

ممکن است در حین خواندن کتاب با جملات عجیبی مواجه شوید:

«خواندن و دانستن این ۲۵ نکتۀ طلایی نوش روان‌تان باشد»

«پس این حرف ما را طلا بگیرید»

«ایده‌های ما تقدیم به شما»

شاید بگویید نویسنده ترجیح داده از ادبیات غیررسمی استفاده کند. حرف شما درست است، اما در نوشتن کتاب غیرداستانی وجود لحن یکپارچه و جمله‌بندی‌های مناسب و فکرشده بسیار مهم است.

نمی‌توان در بخش‌های زیادی از کتاب در میان فرض‌ها و استدلال‌ها و لحن رسمی، جمله‌هایی مثل «نوش روان‌تان باشد» را استفاده کرد. این نوع لحن‌ها نه تنها ایجاد صمیمیت نمی‌کند، بلکه حس بدی به خواننده می‌دهد.

این کتاب چه کسانی را راضی خواهد کرد؟

اگر قصد راه‌اندازی کسب‌وکاری در صنعت خوراک و نوشیدنی مثل کافه، فست‌فود یا رستوران دارید یا درحال‌حاضر فعالیتی در این حوزه می‌کنید و  به‌نوعی در دل کار هستید، احتمالاً این کتاب می‌تواند حاوی نکته‌های مفید و البته مختصری برای شما باشد؛ نکته‌هایی که شاید تلنگری برای پیگیری موضوع و تحقیق بیشتر در مورد آن باشد.

مثلاً می‌توانید از میان ۲۵ نکتۀ طلایی بخش ۲ کتاب، مطلبی که برای‌تان جذاب است پیگیری بیشتری در مورد آن بکنید تا با جوانب موضوع بیشتر آشنا شوید.  

این کتاب چه کسانی را ناراضی خواهد کرد؟

اگر به شوق فهم چیستی و چگونگی ایده یا کانسپت در صنعت خوراک و نوشیدنی و سازوکار رسیدن به آن این کتاب را ورق بزنید، احتمالاً چیز زیادی نصیب‌تان نشود. همچنین نویسنده نتوانسته به نقشه‌راهی منسجم و قابل‌استفاده برای ایده‌پردازی و رسیدن به ایده‌های خلاقانه دست یابد و ممکن است کسانی که با خواندن عنوان کتاب دنبال چنین نقشه‌راهی در بین صفحات کتاب می‌گردند، ناامید شوند.

آیا در نهایت خواندن این کتاب مفید است؟

در پایان می‌توان گفت اگر انتظار دارید که پس از خواندن کتاب با مفهوم و تعریف ایده به‌صورت کلی و در صنعت خوراک و نوشیدنی به صورت جزیی آشنا شوید، بعید است این اتفاق برایتان بیفتد.

اما اگر می‌خواهد به تعریفی نه چندان دقیق درباره ایده دست یابید و در کنار آن با تاریخچۀ آشپزی و رستوران‌داری در ایران و جهان و تعدادی تعاریف مربوطه آشنا شوید، می‌توانید به بخش‌هایی از کتاب مراجعه کنید و از مطالب آن استفاده کنید.

انتظار می‌رود که کتاب‌های آیندۀ این مجموعه (رستوران از آغاز تا پایان) بیشتر به ساختار یک کتاب قابل‌قبول نزدیک شوند و نشر دیوار هم در ویراستاری کتاب‌ها وسواس، سلیقه و دقت بیشتری به خرج دهد.  

آداب کافه و کافه‌نشینی

شاید مثل من برای شما هم پیش آمده باشد که به کافه‌ای سر زده‌اید و اتفاق‌هایی باعث شده ناراحت شوید یا حتی تعجب کنید:

– آدمی که بغل‌دست شما نشسته است به ویتر یا ویترس (Waiter/Waitress) می‌گوید: «یه لاته برام بیار».

– در حال کار با لپ‌تاپ هستید و نفر کناری‌تان هرازگاهی به صفحۀ لپ‌تاپ‌تان خیره می‌شود.

– با دوستی به کافه رفته‌اید و در حال صحبت هستید و هر زمان که پیامی روی صفحۀ گوشی‌تان نمایش داده می‌شود، قبل از شما، دوست‌تان به موبایل شما نگاه می‌کند.

| اتیکت یا آداب معاشرت |

در دیکشنری کمبریج تعریف اتیکت (Etiquette) یا آداب معاشرت به این صورت آمده:

«مجموعه‌ای از قوانین یا آدابی که رفتارهای پذیرفته‌شده در گروه‌ها یا موقعیت‌های اجتماعی را کنترل می‌کنند.»

به زبان ساده‌تر، اتیکت یعنی رعایت قواعدی تعریف‌شده برای بودن کنار دیگران و زندگی با آن‌ها. اتکیت یعنی من باور دارم و می‌دانم که وقتی در فضایی قرار می‌گیرم یا قرار است کاری انجام دهم که دیگری را هم تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، لازم است چیزهایی را مدنظر قرار دهم که دیگری از بودن کنار من آزرده‌خاطر نشود.

کسی که در کافه کنار شما نشسته و به صفحۀ لپ‌تاپ شما خیره شده است، مصداقی از عدم رعایت اتیکت است. وقتی دوستی بدون آنکه به شما خبر بدهد، دوستش را همراه خود به مهمانی شما می‌آورد، نمونه‌ای دیگر از عدم رعایت اتیکت است. وقتی در جلسه هستید و امکان پاسخ‌گویی ندارید و کسی مدام به شما زنگ می‌زند، وضعیتی است که طرف مقابل اتیکت استفاده از تلفن همراه را به‌جا نمی‌آورد.

من در این نوشتار سعی می‌کنم به اتیکت‌های کافه و کافه‌نشینی در دو دستۀ «مهمان کافه» و «پرسنل کافه» بپردازم و به‌مرور آن‌ها را تکمیل کنم. خوشحال می‌شوم اگر شما هم پیشنهادی دارید با من در میان بگذارید تا من هم در کافه‌رفتن‌هایم تلاش کنم آن‌ها را رعایت کنم.  

| آنچه در این نوشتار می‌خوانید |

۱- اتیکت‌های مربوط به مشتری یا مهمان کافه

۲- اتیکت‌های مربوط به پرسنل کافه

| اتیکت‌های مربوط به مشتری یا مهمان کافه |

۱- موقع سفارش دادن بشکن نزنیم.

۲- با حالت دستوری با ویتر یا ویترس صحبت نکنیم:

«یه هات‌چاکلت برای من بیار» نشان از این دارد که ما نه تنها با آداب کافه‌نشینی آشنایی نداریم، بلکه مهارتی در ارتباط برقرار کردن با آدم‌ها نیز نداریم. لحن دستوری در هیچ فضا و موقعیتی پذیرفته‌شده نیست.

۳- کسی علاقه ندارد مکالمۀ تلفنی ما را بشنود:

بلندبلند حرف‌زدن پای تلفن و صحبت از نرخ ریزش ارز و مصالح سیمان، برای نفر بغل‌دستی ما به‌هیچ‌وجه جذاب نیست. بهتر است یا با صدای آرام‌تر صحبت کنیم یا میزمان را ترک کنیم و بیرون از کافه به مکالمه ادامه دهیم.

۴- به صفحۀ لپ‌تاپ دیگری زل نمی‌زنیم:

زل‌زدن به صفحۀ لپ‌تاپ دیگران، پاگذاشتن به حریم خصوصی آن‌هاست.

۵- به پیام‌های روی گوشی طرف مقابل نگاه نمی‌کنیم.

اگر با دوست‌، پارتنر، همکار یا هر کس دیگری سر یک میز نشسته‌ایم، بهتر است زمانی که پیامی روی صفحۀ گوشی‌اش ظاهر می‌شود، آگاهانه به آن توجه نکنیم. گوشی حریم شخصی هر کسی است و ورود به این حریم حس خوبی به طرف مقابل ما نخواهد داد.

۶- درخواست نمی‌کنیم که زودتر به من جا بدهند:

اگر کافه‌ای شلوغ است و باید در لیست انتظار برویم، به بچه‌های کافه اصرار نمی‌کنیم که زودتر به ما جا بدهند. اینکه من آشنای فلانی هستم یا از راه دوری آمده‌ام، برای کسی مهم نیست. اولویت با کسی است که نامش بالای نام ما در لیست انتظار است.

۷- موقع حساب‌کردن کنار صندوق، صف را رعایت می‌کنیم.

۸- موقع نوشیدن، هورت نمی‌کشیم.

۹- مزاحم کار دیگری نمی‌شویم:

امروزه بسیاری از آدم‌ها کافه برای‌شان محیط کاری است؛ کسانی که به صورت پروژه‌ای یا فریلنسر فعالیت می‌کنند، معمولاً کافه را برای انجام‌دادن کارهایشان انتخاب می‌کنند. بهتر است اگر می‌بینیم کسی با لپ‌تاپ، تبلت یا هر وسیلۀ دیگری مشغول کار است، مزاحم او نشویم و یا در فرصت مناسبی با او هم‌کلام شویم.

۱۰- هنگام ترک میز، صندلی را به جای قبلی‌اش برمی‌گردانیم.

۱۱- اجازه می‌دهیم میز ما تمیز شود:

اگر کسی قبل ما روی میز نشسته باشد، بهتر است صبر کنیم تا بچه‌های کافه میز را تمیز کنند و بعد ما بنشینیم، چون ممکن است نشستن ما مزاحم کارشان شود.

۱۲- قبل از ترک میز تا جای ممکن میزمان را تمیز کنیم:

این کار در نهایت نشان‌دهندۀ شخصیت خود ماست و بیانگر این است که ما آداب اجتماعی غذاخوردن و قهوه‌خوردن را بلد هستیم. صحنۀ میزی که سرتاسر آن پر از دستمال کاغذی باشد و خرده‌نان از سر و رویش بالا برود، صحنه‌ای است که کمتر کسی دوست دارد با آن مواجه شود.

۱۳- اگر در لیست انتظار (Waiting List) هستیم، مدام سؤال نمی‌پرسیم:

بعضی کافه‌ها لیست انتظار دارند. به این صورت که در زمان شلوغی،‌ اسم و شماره تلفن ما را یادداشت می‌کنند تا در هنگام خالی‌شدن میز، با ما تماس بگیرند. اگر اسم ما در لیست انتظار ثبت شده است، بچه‌های کافه بر طبق لیست با مشتریان تماس می‌گیرند، پس تذکر و یادآوری مداوم موجب ایجاد مزاحمت برای آن‌ها می‌شود.

۱۴- اصرار بیجا برای تغییر آیتم‌های منو نمی‌کنیم:

منوی کافه‌ها براساس رسپی مشخص، هزینه و موارد دیگری دیزاین شده‌اند. بهتر است تا جای ممکن درخواست تغییر آن‌ها را نداشته باشیم. اگر هنگام سفارش تمایل داریم که چیزی تغییر کند، بهتر است با بچه‌های کافه درمیان بگذاریم و آن‌ها اگر برای‌شان مقدور بود، این کار را انجام دهند. اصرار بر تغییر آیتم‌ها و اینکه حق با مشتری است، فشار مضاعف بر کافه و برهم‌زدن سیستم آن است.  

۱۵- هنگام تحویل گرفتن سفارش به ویتر یا ویترس کمک نمی‌کنیم:

این کار ممکن است موجب برهم‌خوردن تعادل سینی و ریختن آیتم‌ها باشد. بچه‌های کافه بر اساس تجربه و مهارت‌شان می‌دانند که چگونه و با چه ترتیبی سفارش‌های ما را سرو کنند و دخالت ما در این امر موجب اختلال در کار آن‌ها می‌شود.

۱۶- با سفارش یک چای، هشت ساعت در کافه نمی‌نشینیم:

اگر قرار است طولانی‌مدت در کافه حضور داشته باشیم، بهتر است تناسب بین «ساعت‌ها» و «سفارش‌ها» را رعایت کنیم. کسی که قرار است ۸ ساعت پروژه‌اش را در کافه انجام دهد، نباید این زمان را با سفارش‌دادن یک چای به پایان برساند. این کار در بلندمدت می‌تواند آسیب جدی به جریان درآمدی یک کافه بزند. کافه‌ها بر اساس تعداد صندلی‌ها و سفارش‌ها درآمدزایی می‌کنند و اگر دوست داریم کافۀ محبوب‌مان بتواند به حضور و فعالیتش ادامه دهد، خوب است که این نکته را رعایت کنیم.

۱۷- همراه با پت به کافه نمی‌رویم:

اگر ما نسبت به سگ یا گربه فوبیا نداریم، دلیل نمی‌شود که دیگران هم نداشته باشند. قطعاً همراه‌بودن پت با ما برای‌مان تجربۀ خوشایندی است، اما این کار ممکن است موجب آزار دیگران شود و لحظات حضور و معاشرت آن‌ها در فضای کافه را به تجربه‌ای تلخ تبدیل کند.

۱۸- به قوانین کافه احترام می‌گذاریم:

تا زمانی که بیرون کافه هستیم، هر کاری که بخواهیم می‌توانیم انجام دهیم، اما به‌محض ورود به کافه به عرصه‌ای پا گذاشته‌ایم که چارچوب‌ها و قوانین خودش را دارد. حتی زمانی که مشتری ثابت و یا وفادار یک کافه هستیم دلیل نمی‌شود که بخواهیم برای ما تخفیف قائل شوند و قوانین را دور بزنند.

۱۹- ویدئوها را با صدای بلند نبینیم:

تماشای ویدئوهای اینستاگرام با صدای بلند موجب ایجاد مزاحمت برای دیگران می‌شود.

۲۰- حریم فضایی دیگران را به رسمیت بشناسیم:

فضای کافه با فضای آتلیه تفاوت دارد. اینکه ما وسایل خود را پهن کنیم و فضا را برای دیگری تنگ کنیم، دیگران را به دردسر می‌اندازیم. بهتر است در حدی فضا را اشغال کنیم که دیگران هم بتوانند لحظات خوبی را کنار ما داشته باشند.

۲۱- به پرسنل کافه شماره نمی‌دهیم:

فضای کافه برای ما از جنس فراغت است و برای کسانی که در آن مشغول به کارند، از جنس محیط کاری. اگر کسی می‌آید و از ما سفارش می‌گیرد و کمی با ما خوش‌وبش می‌کند، دلیل نمی‌شود که به خودمان اجازه بدهیم از این فرصت استفاده کنیم و برای‌شان ایجاد مزاحمت کنیم.

۲۲- موقع حساب‌کردن دم صندوق کشتی نمی‌گیریم:

بهتر است وقتی چند نفر هستیم و قرار است حساب کنیم یا از قبل تصمیم بگیریم که یک نفر حساب کند و ما برایش کارت‌به‌کارت کنیم یا تک‌به‌تک دم صندوق حساب کنیم که پیشنهاد می‌‌شود برای اینکه صندوق‌دار به دردسر نیفتد، یک نفر حساب کند و ما بعداً با دوست‌مان حساب‌وکتاب کنیم. تعارف‌کردن دم صندوق و «به خدا اگه بذارم حساب کنی»، فقط کار بچه‌های صندوق را سخت‌تر می‌کند.

| اتیکت‌های مربوط به پرسنل کافه |

این بخش از اتیک‌ها که مربوط به پرسنل کافه هستند می‌توانند در قالب خدمات مشتری (Customer Service) تعریف شوند، اما بر طبق تعریف اتکیت، چون از جنس قواعد و آداب هستند، من به آن‌ها اشاره می‌کنم. البته من تخصص و تجربه‌ای در زمینۀ خدمات مشتری در کافه‌ها ندارم و موارد زیر تنها بر اساس مشاهدات من در کافه‌هاست.

۱- هنگام ورود مهمان (مشتری) به کافه، به او خوش‌آمد می‌گوییم:

هیچ کس دوست ندارد به جایی برود که حضورش برای دیگری معنا ندارد. ما دوست نداریم به مهمانی‌ای دعوت شویم که میزبان هنگام ورود ما را رها کند و سراغ آشپزخانه برود.

۲- با مهمان کافه سر شوخی را باز نمی‌کنیم:

برخورد حرفه‌ای هنگام گرفتن سفارش از مهمانان، رعایت حریم خصوصی آن‌هاست و رفتاری مبتنی بر ادب است. این اشتباه است که فکر کنیم شوخی‌کردن‌هایی که از جنس لودگی باشند، موجب جلب‌توجه آدم‌ها می‌شود.

۳- مهمانان را لمس نمی‌کنیم:

شاید مهمان کافه، دوستمان باشند که نوع رابطۀ ما با او مشخص است. هر کسی تمایل ندارد که توسط فرد دیگری که در دایرۀ نزدیکان او نیست، لمس شود. البته نوع و حد این تاچ‌کردن و لمس‌شدن متفاوت است، اما به‌طورکلی این رفتاری حرفه‌ای نیست.

۴- زمان سفارش‌گرفتن فاصلۀ مطلوب را با مهمان رعایت می‌کنیم:

بهتر است زمان سفارش گرفتن، نه زیاد به مهمان نزدیک شویم و نه زیاد از او دور باشیم که مجبور به فریادزدن باشد.

۵- با اصطلاحات تخصصی مهمان را گیج نمی‌کنیم:

الزاماً همۀ مهمانان کافه با اصطلاحات تخصصی دنیای قهوه آشنا نیستند. حرف‌زدن از فرآوری قهوه یا اسیدیته،‌ ممکن است آدم‌ها را به دردسر بیندازد. بهتر است از مفاهیمی استفاده کنیم که برای مهمانان آشناتر باشد.

۶- بهداشت فردی را رعایت می‌کنیم:

هنگام سفارش‌گرفتن، فاصلۀ ما با مهمان به کم‌ترین حالت ممکن می‌رسد. در این حالت بهتر است لباس‌مان تمیز باشد و اگر بوی خوشی نمی‌دهیم، حداقل بوی بدی هم ندهیم. اصرار بر این نیست که از عطرهای قوی با شدت رایحۀ بالا استفاده کنیم،‌ صرفاً کافی است که بوی آزاردهنده‌ای مشام کسی را اذیت نکند.

۷- به عنوان مدیر کافه با پرسنل محترمانه رفتار می‌کنیم:

فریادزدن بر سر بچه‌های کافه جلوی مهمانان نه تنها به تجربۀ مهمانان آسیب می‌زند، بلکه موجب کاهش انگیزۀ کسانی می‌شود که در بار مشغول به کارند. اگر قرار است تذکری داده شود، بهتر است یا با صدای آرام مطرح شود و یا به فرصت دیگری موکول گردد.

این فهرست مدام به‌روز می‌شود.