چرا دوست دارم کپیرایتر بشوم؟
چند وقت پیش شاهین کلانتری دوست عزیزم سؤالی را در یکی از پستهایش در مورد کپیرایتینگ پرسید که خیلی دوست داشتم به آن پاسخ دهم. او پرسیده بود: «چرا دوست دارید کپیرایتر شوید؟» و خواسته بود که ۱۰ دلیل برای آن بنویسیم.
کپیرایتر شدن فارغ از هر نوع تعریفی که از آن ارائه شده، برای من فرصتی است که به قدرت کلمات پی ببرم و بتوانم با آدمها ارتباط برقرار کنم. به نظرم واژهها آنقدر قدرتمند هستند که میتوانند همزمان کسی را از زندگی خسته و یا به آن امیدوار کنند. اگر دوست داشتید به این دو پست اینستاگرام سر بزنید تا شیفتگی من به واژهها و قدرت آنها را متوجه شوید:
حالا برویم سراغ دلایل من برای کپیرایتر شدن:
۱- من عاشق قصه و روایتپردازی هستم.
۲- دوست دارم به جنبههایی از محصول یا محتوا بپردازم که مستقیم احساس مخاطب را هدف میگیرد، نه جیب او را.
۳- باور دارم که تفسیرهای ما از پدیدههای یکسان، عامل تمایز ماست و کپیرایتینگ امکان تفسیرهای متفاوتی به من میدهد.
۴- کپیرایتینگ کمک میکند که از پدیدههای آشنا (قلم و ماگ و قهوه و درخت و …)، آشناییزدایی کنم و بتوانم به لایههای عمیقتری از آنها نفوذ کنم.
۵- من عاشق حرف زدن از آدمها و پدیدهها و نوشتن در مورد آنها هستم و کپیرایتینگ به من جسارت حرفزدن و نوشتن میدهد.
۶- کپیرایتینگ بهانهای است برایم تا بتوانم به مدد واژهها (و نه صرفاً محصولات)، با آدمها ارتباط برقرار کنم.
۷- یکی از لذتبخشترین کارهایی که انجام میدهم این است که به دیگران کمک کنم خودشان را و محصولاتشان را ارائه کنند و چه مهارتی بهتر از کپیرایتینگ؟
۸- کپیرایتینگ برای من یعنی پشتپازدن به تعریفهای نخنما و حوصلهسربر از پدیدهها.
۹- کپیرایتینگ به من کمک میکند که با واژهها دوست شوم و حتی بتوانم برای احساسات درونیام، واژه خرج کنم.
۱۰- و در نهایت اینکه کپیرایتینگ اجازه میدهد خلاق باشم و هر روز چیزهای تازهای خلق کنم؛ حتی در حد چند جمله.
پیشنهاد میکنم که اگر به کپیرایتینگ علاقهمند هستید، در دورۀ غیرحضوری دوست عزیزم شاهین کلانتری شرکت کنید: «لینک دوره»