کانسپت در کافه به چه معناست؟
در کافهای نشستهاید و بعد از نوشیدن قهوه نفسی عمیق میکشید و به دوستتان میگویید: «چقدر اینجا کمنور و باحاله. یه آرامش خاصی داره». دوستتان در جواب میگوید: «آره، ولی چرا اینقدر دمودستگاه و تجهیزات دارن. آدم فکر میکنه اومده تو لابراتوار، نه کافه». شما و دوستتان دارید در مورد کانسپت حرف میزنید.
کانسپت چیزی است که ممکن است کافهای را به جایی تاریک و کمنور با موسیقی ملایم تبدیل کند تا بتوانید قرار عاشقانهای را تجربه کنید یا اینکه این حس را به شما القا کند که در ساختمان نیمهکارهای با دیوارهای زمخت نشستهاید و با لپتاپ کارهای شرکت را انجام میدهید.
کانسپت مفهومی نیست که معمولاً در زبان روزمره از آن استفاده کنیم و بیشتر در فضای هنر، معماری و کسبوکار کاربرد دارد. البته گاهی ممکن است بگوییم که مثلاً کانسپت فلان کافه را دوست دارم، اما معمولاً معماران و کسانی که قصد راهاندازی کسبوکاری را دارند از این مفهوم استفاده میکنند تا دیزاینها و طرحهایشان را به پیش ببرند، توجیه و یا از آنها دفاع کنند.
مدتی است کسانی که در نقش راهانداز کافه در ایران مشغول به فعالیت هستند، از مفهوم کانسپت استفاده میکنند تا بتوانند مدل کسبوکار و طرح کسبوکار را پیاده کنند. البته بعضی از این افراد درک درستی نسبت به این مفهوم و کارکردهای آن در راهاندازی کافه ندارند و صرفاً به دلیل شیک بودن این واژه یا حتی تقلید از دیگران، آن را به کار میبرند.
کانسپت اگر به درستی تعریف و درک شود میتواند به عنوان چارچوبی برای مسیر پروژه راهاندازی کافه عمل کند و جلوی بسیاری از هزینههای اضافی و کجفهمیهای بین کارفرما و پیمانکار را بگیرد.
در ادامه کمی به چیستی این مفهوم و کاربردهای آن در راهاندازی و دیزاین کافه پرداخته میشود.
آنچه در این نوشتار میخوانید
چرا داشتن کانسپت در کافه مهم است؟
برخی از مزایای داشتن کانسپت در کافه
کانسپت در چه بخشهایی از کافه خودش را نشان میدهد؟
معنی لغوی کانسپت چیست؟
«آزادی»، «صندلی»، «دوچرخه»، «عشق» و «درخت» همه جزو مفاهیم هستند. ما در ذهنمان فارغ از صندلی چوبی، پلاستیکی یا فلزی، مفهوم صندلی را داریم که به هر چیزی که احتمالاً چهار پایه داشته باشد و بتوانیم روی آن بنشینیم اطلاق میشود.
مفاهیم به ما کمک میکنند که اشیا، موقعیتها و فعالیتها را با ویژگیها مشترک دستهبندی کنیم و در یک گروه قرار دهیم و از آنها تعریفی در ذهن داشته باشیم. با شنیدن واژۀ «سگ» تصویری انتزاعی و کلی (و نه یک سگ خاص) در ذهن ما شکل میگیرد که میتواند نمایندۀ تمام سگهای روی کرۀ زمین باشد.
تعریف کانسپت در معماری
تعریفی که ما از کانسپت به آن نیاز داریم، بیشتر به فضای معماری نزدیک است. در معماری، کانسپت ایده یا تمی (Theme) است که دیزاین را پیش میبرد. برای مثال اگر معمار در فرایند دیزاین به این تصمیم برسد که میخواهد کانسپت مینیمال را انتخاب کند، دیزاین او به سمت سادگی، سبکی و احتمالاً رنگ سفید میرود. ممکن است همین معمار در پروژۀ دیگری برای دیزاین یک کافه، کانسپت صنعتی (Industrial) را برای شکلدادن به فرم، عملکرد و زیباییشناسی پروژهاش انتخاب کند.
تفاوت بین ایده و کانسپت چیست؟
بهطورکلی میتوان گفت که ایده بسیار کلی و مبهم و کانسپت جزئیتر و شفافتر است. فرض کنید که از شما میخواهند وسط جنگل کافهای دیزاین یا راهاندازی کنید. ممکن است ایدۀ شما این باشد:
«میخوام آدما حس کنن وسط جنگل نشستن و دیواری بین اونا و درختا نیست».
اگر بخواهید از این ایده به سمت کانسپت حرکت کنید، کانسپت شما میتواند چیزی شبیه این باشد:
«به جای دیوارها شیشه باشد، کف کافه چوبی باشد و درختی وسط کافه باشد که از سقف بیرون زده است».
حالا شما کمی ایدۀ خود را ملموستر کردهاید و به دنیای واقعی آوردهاید.
چرا داشتن کانسپت در کافه مهم است؟
کانسپت نخ تسبیحی است که تمام اجزای کافه را به یکدیگر وصل و یکپارچه میکند. از رنگ دیوارهای کافه گرفته تا نوشیدنیای که سرو میکنید، اگر کانسپتی پشت آنها باشد هم کار شما در انتخابها و تصمیمگیریها راحتتر میشود و هم مشتریان و مهمانان کافه تصویر مطلوبتری از برند شما در ذهنشان تداعی میشود و باقی میماند.
کافهای که کانسپت ندارد، هر روز در میان انبوهی از انتخابها و تعارضها گرفتار میشود. آیا بهتر نیست از فردا به منو نوشابه اضافه کنم؟ آیا غذای گیاهی نداشته باشم که مشتریان بیشتری جذب کنم؟ بهتر نیست ویدئوهای طنز بسازیم و در اینستاگرام منتشر کنیم؟ کافۀ بدون کانسپت، دوست دارد همهچیز را با هم داشته باشد و این مسیر نتیجهاش نه راضی کردن همه، که راضی کردن هیچکس نخواهد بود.
برخی از مزایای داشتن کانسپت در کافه
۱- شکل دادن به معماری فضا و دیزاین داخلی کافه
۲- امکان داشتن منوی متفاوت با توجه کانسپت انتخابی
۳- دیزاین منحصربهفرد تجربۀ مشتری
۴- امکان ایجاد تمایز بین کافههای رقیب
۵- امکان جذب گروه مخاطب هدف مشخص و تعریف شده
۶- برندینگ یکپارچه و هدفمند
کانسپت در چه بخشهایی از کافه خودش را نشان میدهد؟
اگر کافه را فضایی در نظر بگیریم که ترکیبی از فضا، کالا و خدمت است، میتوانیم کانسپت را در معماری، منو و تجربه ببینیم و پیاده کنیم. البته باید گفت که در نهایت کانسپت در ترکیبی از این سه مورد خواهد بود و تفکیک کردن آنها در اینجا برای شفافتر کردن موضوع است.
۱- معماری و دیزاین محیطی
– آیا میخواهیم سبک خاصی را استفاده کنیم؟ (مینیمال، صنعتی یا الهام از طبیعت)
– فضای کافه قرار است چه حالوهوایی داشته باشد؟
– آیا میخواهیم از رنگهای خنثی استفاده کنیم یا رنگهای گرم؟
– نحوه جانمایی مبلمان چگونه است؟
– آیا میخواهیم معماری سبز داشته باشیم و از گیاهان و درختان استفاده کنیم؟
– آیا میخواهیم فضای شفاف داشته باشیم و بار کافه معلوم باشد؟
۲- منو و آیتمهای تخصصی
– آیا میخواهیم نوشیدنی خاصی (Signature Drink) داشته باشیم؟
– آیا میخواهیم با شنیدن اسم کافۀ ما، آدمها یاد آیتم خاصی بیفتند؟
– آیا میتوانیم برای برندینگ، روی منوی کافه حساب کنیم؟
– منوی کافه چه ارتباطی با معماری و دیزاین ما دارد؟
– آیا هدفمان این است که هر آیتمی با تخصص و کیفیت بالا آماده شود؟
۳- تجربه مشتری و سبک خدمات
– چه کسانی مشتریان ما هستند؟ چه ویژگیهایی دارند؟
– آیا کافۀ ما بیرونبر است؟ در این صورت چهطور میخواهیم سفارشها را آماده کنیم و تحویل دهیم؟
– آیا میخواهیم ویتر یا ویترس داشته باشیم یا هر کسی سفارش خودش را تحویل بگیرد؟
– معماری و دیزاین محیطی ما چه تجربهها و تداعیهایی را برای مهمانان کافه خواهد داشت؟
– میخواهیم آدمها با حضور در کافه ما چه چیزهایی در ذهنشان تداعی شود؟ آیا میخواهیم احساس کنند در محیطی کارخانهمانند با تجهیزات گران و تأسیسات نمایان حضور دارند؟
– آیا هدفمان این است که نشان دهیم ما متخصص حوزۀ خودمان هستیم؟
– آیا میخواهیم فضا صمیمی باشد یا رسمی؟
انواع کانسپت در کافه
تعداد کانسپتها در کافه بسیار زیاد است و نمیتوان به همۀ آنها اشاره کرد، اما رایجترین آنها شامل موارد زیر میشوند:
۱- کافه مینیمال (Minimal Cafe)
۲- کافه وینتیج (Vintage Cafe)
۳- کافه هنری (Art Cafe)
۴- کافه بازی (Gaming Cafe)
۵- کافه سلامت (Health Cafe)
۶- کافه کتاب (Book Cafe)
۷- کافه آشپزخانه باز (Open Kitchen Café)
۸- کافه حیوانات خانگی (Pet Café)
۹- کافه سبز (Green Café)
۱۰- کافه صنعتی (Industrial Cafe)
۱۱- کافه موج سوم (Third-wave coffee)
باید به این نکته توجه داشت که نمیتوان و نباید کانسپتها در کافه را به همین موارد خلاصه کنیم، چون ممکن است کافهای وجود داشته باشد که جزو این لیست نباشد و کانسپتی منحصربهفرد و با هویت تعریفشده و متمایز خودش را داشته باشد. نکتۀ دیگر اینکه ممکن است یک کافه ترکیبی از کانسپتهای فوق باشد؛ مثلاً کافهای که «کافه کتاب» باشد و همزمان هم «کافه سلامت» و غذاهای سالم و ارگانیک در کنار قفسههای کتاب و کتابها سرو کند.
یادمان نرود که کافه کسبوکاری فضامند است
در نهایت پیشنهاد میشود که اگر تصمیم گرفتهاید که کافهای داشته باشید، بهتر است در کنار کسی که کافه را برای شما راهاندازی میکند، از یک معمار هم دعوت کنید و در مورد کانسپت و دیزاین کافه از او مشورت بگیرید (البته خیلی بهتر است که از همان ابتدای کارتان، دیزاین کافه را به یک معمار بسپارید).
فهم و درک معمارانه بهطورکلی از فضای زندگی و بهطور خاص از فضای معماری و کافه به شما میکند تا بخش زیادی از مراحل برندسازی مکان خود را پیش ببرید و تمرکز خود را روی دو مورد دیگر یعنی کالا و خدمت بگذارید.
مشارکت در بحث
آیا تابهحال تجربۀ دیزاین یا راهاندازی کافه داشتهاید؟
چه چیزهای دیگری به ذهنتان میرسد که میتواند در استفاده از کانسپت در دیزاین و یا راهاندازی کافه مفید باشند؟
محمد عزیز تو فوقالعاده هستی
و واقعا قلم تو میتونه نادرترین و کم نظیر ترین چیز ها روی کاغذ بنویسه
من لذت میبرم از خوندن مطالبی که به اشتراک میزاری .🌱❤️🌱
محمد عزیز سلام
خیلی ممنونم از لطف همیشگیت نسبت به من. ممنون که وقت گذاشتی خوندی و برام نوشتی.